سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
پشتیبانخانهنشانی ایمیل من

حسن = علیزاده = قالفاچی

روا نشدن حاجت ، آسانتر ، تا آن را از نا اهل خواستن . [نهج البلاغه]

 RSS 

کل بازدید ها :

57187

بازدیدهای امروز :

19

بازدیدهای دیروز :

16


وضعیت من در یاهو

یــــاهـو


درباره من

حسن   = علیزاده  =  قالفاچی
حسن علیزاده
سلام چیزه خاصی واسه گفتن نیست......... سعی میکنم مطالب خوبی رو تو وبلاگم قرار بدم که مورد استفاده همه عزیزان قرار بگیره....تو این راه به نظرات و انتقادات شما همراهان نیازدارم مرسی که سر میزنید...


لوگوی من

حسن   = علیزاده  =  قالفاچی

 پیوندهای روزانه

[17]
[آرشیو(1)]


 اوقات شرعی

اشتراک

 


آوای آشنا



[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

حسن علیزاده تاریخ جمعه 87/10/6 ساعت 5:56 عصر


هیشکی نگفت یه دختره
تنها تو این شهر شلوغ
بین نگاه هرزه
مردم سر تا پا دروغ
چه حالی داشت وقتی همه
آرزوهاش مرده بودن
وقتی که دست های پلید
آبروشو برده بودن
هیشکی نفهمید چی کشید
وقتی که مرگشو می دید
توی هجوم نعره ها
هیشکی صداشو نشنید
.........
بدون دروغ نیست
این حرف ها داره صحت
همه ماها شدیم
یه مار چهار و سه خط
ماییم که وارث درد
ماییم که باعث مرگ
غیرت ایرانی ها رو
خدایا صاعقه زد
حرف ها بحث ها
رفت روی اعصاب
شد کابوس مرگ
کم کم خواست به صدا در بیاره ناقوس مرگ
دختر ایرانی ناموس تو ناموس من
چرا کاری کردیم خودش بره به پابوس مرگ
چطوری دلمون اومد
با آبروی یه دختر
ما بازی کنیم
که زندگیش بشه مختل
تو کنج اتاق
تکیه داده اون تنها
خدا اشکو به اون
هدیه داده بود شبها
ولی حالا شب و روز
چشم ها تشنه اشک
طوری که دیگه تموم شده بود
چشمه اشک
گقت به خدا
ای خدای من
فقط یه خواهش
به من بگو همه اینها فقط یه خوابه
ولی خواب نیست
دخترک بیدار بود
دخترک بازیچه جماعت بیکار بود
بیمار شد
از تهمت های کثیف و نابجا
ای خدا بده دخترو از دسیسه ها نجات
پس کجا رفته
غیرت مردای این شهر شلوغ
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ
بیمار شد
از تهمت های کثیف و نابجا
ای خدا بده دخترو از دسیسه ها نجات
تا به حال همچین بلایی سرت نیومده
که اگه بیاد می گی بلا از این بدتر اومده؟
ولی کدوم ما جامونو گذاشتیم جاش
که ببینیم چی می کشه
ما هم بسوزیم پاش
کاش یاس می مرد همچین روزی نبود
که غیرت بمیره به دست یه خنجر عمود
خنجر به دست یکی بود
ما همکارشیم
که توی جهنم
ما هم با اون هم بالشیم
خطاب به اون پسر
که چقدر می تونی کثیف باشی
کاری که تو کردی بدتر بود از اسید پاشی
تو که حاضری خود را بکشی واسه حسین
تو که محرم، سیاه می‌پوشی واسه حسین
حسین گفت اگه دین نیست
باشیم آزاد مرد
نه واسه یه سی‌دی کثیف کنیم بازار رو گرم
اون دختر زحمتها کشید
تا به شهرتی رسید
واسه لذت بردن از اسمش
یه مهلتی بدید
گفتید صحبتی جدیده
نوبت همینه
با سرعتی عجیب
چه تهمتی زدید
پس کجا رفته
غیرت مردای این شهر شلوغ
تموم شهر پر شده از مردم سر تا پا دروغ
الکی تبصره نزن
خودتو تبرئه کنی
تو عقل داشتی
خود تو رهبر خودی
ولی دونسته خودت رفتی عقب گناه
پس بشین تو منتظر غضب خدا
ولی نه، ماهی رو هر وقت که از آب بگیری تازه است
پس بدون که راه برای برگشت باز هست
باید راه بست به تبلیغ بیشتر
و سعی کرد برای تبدیل خویشتن
به انسان واقعی
با همه صفات
با انصاف و واقع بین
حاضر واسه دفاع
می گم به اونهایی
که واسه باقی حرف تشنه ان
شک نکن تو همین حالا سی دی رو بشکن

 

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ


 

[ خانه | مدیریت وبلاگ | شناسنامه | پست الکترونیک ]

©template designed by: www.parsitemplates.com